داستان عشقی غم انگیز..

صفای غم وفای اشک

صفای غم وفای اشک

داستان عشقی غم انگیز..

♥♥ ♥♥ دوست دار عشاق بهرام کریمی ♥♥ ♥♥
صفای غم وفای اشک صفای غم وفای اشک

داستان عشقی غم انگیز..

چشمای مغرورش هیچ وقت از یادم نمیره/رنگ چشاش ابی بود/رنگ اسمونی که ظهر تابستون داره داغ داغ/وقتی موهای طلاییشو شانه میکرد دوس داشتم دستامو زیر موهاش بگیرم/مبادا یه تار مو از سرش کم بشه...دوسش داشتم/لباش همیشه سرخ بود مثل گل سرخ حیاط مثل غنچه/وقتی میخندید ودندونای سفیدش بیرون میزد اونقد معصوم و دوس داشنی میشد که اشک توی چشمام جمع میشد/دوس داشتم فقط بهش نگا کنم/ دیوونم کرده بود /اونم دیوونه بود/مثل بچه ها هر کاری میخواست میکرد/دوس داشت من به لبش رژ لب بمالم/میدونست وقتی نگام میکنه دستام میلرزه/اونوقت دور لباش قرمز میشد/میخندیدو میخندید.../منم اشک تو چشام جمع میشد صدای خنده اش اهنگ خاصی داشت/قدش یه کم از من کوتاه تر بود /وقتی میخواست بوسش کنم/چشماشو میبست/سرشو بالا میگرفت/لباشو غنچه میکرد/دستاشو پشت سرش میگرفت ومنتظر میموند/من نگاش میکردم/اونقد نگاش میکردم چشماشو باز میکرد/تا میخواست لباشو باز کنه وحرفی بزنه لبامو میذاشتم رو لبش/داغ بود/وقتی میگم داغ یعنی خیلی داغ/میسوختم..همه ی تنم میسوخت/دوس داشت لباشو گاز بگیرم/من دلم نمیومد اون لبامو گاز میگرفت/چشاش مثل یه چشمه زلال بود صاف وساده.../وقتی در گوشش اروم زمزمه میکردم دوست دارم/نخودی میخندید وگوشمو لیس میزد/شبا سرشو میذاشت رو سینمو صدای قلبمو گوش میداد/من هم موهاشو نوازش میکردم/عطر موهاش هیچ وقت از یادم نمیره/شبای زمستون اغوشش از هر جایی گرمتر بود/دوس داشت وقتی بغلش میکردم فشارش بدم/لباشو میذاشت روی بازوم ومیمکید/جاش که قرمز میشد میگفت/هر وقت دلت برام تنگ شد اینجارو ببوس/منم روزی صدبار بازومو بوس میکردم یک هفته جاش میموند/معاشقه منو اون طولانی بود تموم زندگیمون معاشقه بود/نقطه نقطه بدنش برام تازگی داشت/همیشه بعد از اینکه کلی برام میرقصیدو خسته میشد/میومد وروی پام مینشست/سینه هاش اروم بالا وپایین میرفت/دستمو میگرفت ومیذاشت روی قلبش ومیگفت/میدونی قلبم چی میگه؟؟؟؟؟؟؟/میگفتم نه میگفت میگه لاو لاو؟؟؟؟لاو لاو /بعد میخندیدو میخندید/اندامش اونقد متناسب بود که هر دختری حسرتشو بخوره/وقتی لخت جلوم وایمیستاد صدای قلبمو میشنیدم/با شیطنت نگام میکرد/پستی و بلندی های بدنش بی نظیر بود/مثل مجسمه مرمر ونوس/تا نزدیکش میشدم فرار میکرد/مثل بچه ها قایم میشد جیغ میزد میپرید/ وقتی میگرفتمش گازم میگرفت/بعد یهو اروم میشد/به چشام نگا میکرد اصلا حالی به حالیم میکرد/دیوونه دیوونه.../چشاشو میبست ولباشو میاورد جلو/لباش همیشه شیرین بود مثل عسل/بیشتر شبا تا صبح بیدار بودم/نمیخواستم این فرصت هارو از دست بدم میخواستم فقط نگاش کنم/هیچ چیز برام مهم نبود فقط اون/من میدونستم اون سرطان داره/خودش نمیدونست/نمیخواستم شادیشو ازش بگیرم/تا اینکه بعد از یک سال سرطان علایمشو نشون داد/اون پژمرد/هیچ کس حال منو نمیفهمید/دو هفته کنارش بودم واشک میریختم/یه روز صبح از خواب بیدار شد ودستمو گرفت/اروم برد رو قلبش گفت میدونی قلبم چی میگه؟؟؟؟؟/بعد چشاشو بست تنش سرد بود/دستمو روی سینه اش فشار دادم/هیچ تپشی نبود/داد زدم خدا.......اون مرده بود/من هیچی نفهمیدم ولو شدم رو زمین/هیچ کس نمیفهمه من چی میگم هنوز صدای خنده هاش تو گوشم میپیچه......هنوز اشک توی چشام جمع میشه......هنوز دیوونه ام......هنوز.................تقدیم به پاک ترین عشق ها



نظرات شما عزیزان:

فاطمه الا
ساعت18:21---10 دی 1394
خیلی دوست دارم داستان عشقت رو بدونم
پاسخ:بیوگرافیمو بخون مدیریت وبلاگ


Asma
ساعت20:20---24 مهر 1394

عالی بود باور کن حالمو گرفتی با وبلاگت بخدا اشکمو در آوردی...


پاسخ:ديگه من اينطوريم چرت نميگم همش عاشقانه هستش چون خودم عشق دوست دارم


هیوا
ساعت23:25---14 مهر 1394
عالیه موفق باشی
پاسخ:ممنون از لطفی که داشتی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 9 مهر 1394 | 11:0 بعد از ظهر | نویسنده : ♥♥ ♥♥ دوست دار عشاق بهرام کریمی ♥♥ ♥♥ |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.